شاعر : محمد جواد شرافت نوع شعر : مرثیه وزن شعر : مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن قالب شعر : غزل
دویـدهایـم که هـمـراه کـاروان بـاشـیـم رسیـدهایـم که درجمع عاشـقـان باشیم
بهشـوق اوج گـرفـتـن سـتـاره آمدهایم که خاکـبـوس قـدمهـایآسـمـان باشـیم
شما واین همه غربت،چگونه جان ندهیم؟ خـدا کـند که سـزاواربـذلجـان باشیم دو چشم حضرت مادردوچشمه باران است چگـونه شاهداین دردبیکران باشیم؟
دویده دررگ ما خـون جـعـفـرطـیّار زمان آن شده تاعـرش پرزنان باشیم دوبال سبزپریدن به اذن دست شماستاگـراجـازه دهـیـد ازفـدائـیـان باشـیـم دو نوجوان فدایی،دوسروخونین بال همان که آرزوی مادر است،آن باشیم